نظریهٔ روابط اُبژهای چنان متنوع و چندوجهی است که نمیتوان برای آن تعریفی واحد و مورد توافق ارائه داد (کارمر و اختر، ۱۹۸۸). این اصطلاح برای نامیدن مجموعهای از ایدهها با درجات متفاوتی از انسجام و دقت به کار رفته است. از آنجا که نظریات روابط اُبژهای بر فضای روانکاوی چیره شدهاند، بیشتر نظریهپردازان کوشیدهاند خود را در این دسته جای دهند، و همین امر تعریف این اصطلاح را دشوارتر کرده است. گرینبرگ و میچل (۱۹۸۳) در مرور جامع خود، این اصطلاح را برای اشاره به تمام نظریاتی به کار میبرند که «با بررسی رابطهٔ میان افراد واقعی و بیرونی و انگارهها و بازماندههای درونیِ روابط با آنها، و اهمیت این بازماندهها برای کارکرد روانی سروکار دارند» (ص. ۱۴). به لحاظ دقت، این تعریف نظریات ساختاری را نیز کنار نمیگذارد، که هدف ضمنی گرینبرگ و میچل نیز همین است.
محدودیت دسترسی
محتوای مکتب تهران تنها برای اعضای مکتب قابل مشاهده است.
اگر از اعضای مکتب هستید و هنوز کد دسترسی به مقالات را دریافت نکردهاید، لطفاً با پشتیبانی مکتب تماس بگیرید تا دسترسی شما فعال گردد.
در صورتیکه دسترسی شما پیشتر فعال شده است، کافی است
به حساب کاربری خود وارد شوید
تا بتوانید مقالات را مطالعه کنید.
اگر عضو مکتب نیستید، برای مطالعهٔ مقالات میتوانید فایل PDF مقالات را تهیه فرمایید.
برای این کار بایستی به بخش فروشگاه مراجعه کنید.